پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۲۵۳ روز پیش



فصل 31

پدرام از کار بیکار شده بود و اوقاتش را در خانه می‌‌گذراند. معذب شده بودم و برای رو در رو نشدن با او تا ده شب به صورت تمام وقت کار می‌‌کردم اما انگار فایده‌‌ای نداشت. وقتی به خانه بر می‌‌گشتم و می‌‌دیدمش انگار خستگی‌‌ و د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید