آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت شصت و ششم
زمان ارسال : ۲۵۳ روز پیش
فصل 31
پدرام از کار بیکار شده بود و اوقاتش را در خانه میگذراند. معذب شده بودم و برای رو در رو نشدن با او تا ده شب به صورت تمام وقت کار میکردم اما انگار فایدهای نداشت. وقتی به خانه بر میگشتم و میدیدمش انگار خستگی و د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
10خدا لعنتت کنه ندا که این بچه رو این جوری آواره کردی ،دمت گرم نویسنده جان